۱۳۸۸ دی ۹, چهارشنبه

پیشنهادی برای آینده ایران : تبدیل مقبره خمینی به موزه جنایات رژیم جمهوری اسلامی

امیدوارم پس از پیروزی بر این رژیم و برقراری دموکراسی به جای خراب کردن مقبره خمینی آنرا تبدیل به موزه کاملی از جنایات جمهوری اسلامی از ابتدا تا انتها کنیم .

۱۳۸۸ آذر ۲۲, یکشنبه

علیرضا رضایی و شیرین عبادی دچار سندرم مهندسی شده اند

مهندسان کارکشته چون در رشته خودشان بسیار خبره می شوند امر برشان مشتبه میشود تمام مسائل دیگر را به همان خوبی میفهمند و میتوانند تجزیه و تحلیل کنند این امر خصوصاً در تحلیل مهندسان از مواردی مثل سیاست ، جامعه شناسی ، روانشناسی و ... بیشتر به چشم میخورد.
در خصوص علیرضا رضایی و شیرین عبادی هم این مشکل وجود دارد یکی در طنز نویسی استاد مسلم است و دیگری در وکالت ولی علیرضا در مورد مسائل زنان - که در حوزه کاری جامعه شناسان می باشد - در اشتباه است و شیرین عبادی با اظهار نظرهای خوددر خصوص مذهبی بودن ایرانیان که اینهم مربوط به جامعه شناسی است بسیار از موضوع دور افتاده و اشتباه میکند

۱۳۸۸ آبان ۲۵, دوشنبه

شعر زیبای شمس لنگرودی برای ندا آقا سلطان

دخترم/
سنت شان بود/
زنده به گورت کنند/
تو کشته شدی/
ملتی زنده به گور می شود./
ببین که چه آرام سر بر بالش می گذارد/
او که پول مرگ تو را گرفته/
شام حلال می خورد./
تو فقط ایستاد ه بودی/
و خوشدلانه نگاه می کردی/
که به خانه ات بر گردی/
اما دیگر اتاق کوچک خود را نخواهی دید دخترم/
و خیل خیال های خوش آینده/
بر در و دیوارش پرپر می زنند./
تو مثل مرغ حلالی به دام افتادی/
مرغی حیران/
که مضطربانه چهره ی صیادش را جستجو می کند/
تو به دام افتادی/
همچون خوشه ی انگوری/
که لگدکوب شد/
و بدل به شراب حرام می شود./
کیانند اینان/
پنهان بر پنجره ها، بام ها/
کیانند اینان در تاریکی/
که با صدای پرنده ی خانگی/
پارس می کنند./
کشتندت دخترم/
کشتندت/
تا یک تن کم شود/
اما تو چگونه این همه تکثیر می شوی./
آه ندای عزیز من/
گل سرخی که بر گلوی تو روییده بود/
باز شد/
گسترده شد/
و نقشه ی ایران را در ترنم گلبرگ هایش فرو پوشانید/
و اینانی که ندا داده اند/
بلبلانند/
میلیون ها تن که گِرد گُلی نشسته/
و نام تو را می خوانند./
یعنی ممکن است صداشان را که برای تو آواز می خوانند نشنوی/
یعنی پنجره ات را بستند که صدای پیروزی خود را هم نشنوی/
ببین که چه آرام سر بر بالش می گذارد/
او که صید حلال می خورد/

۱۳۸۸ آبان ۷, پنجشنبه

مثل اینکه احمدی نژاد در حال سوار کردن مجدد ترمز قطار هسته ایی می باشد

آقای احمدی نژاد یادمان نرفته همین چند وقت پیش فرمودید ترمز قطار هسته ایی را کنده و بدور انداخته اید حال چه شده است که برای تسلیم شدن تمام اینهمه عجله میکنید ؟ حداقل کمی با آرامش و طمانینه بیشتر جلو بروید و به قول معروف مواظب باشید از هول حلیم توی دیگ نیافتید .

۱۳۸۸ مهر ۲۹, چهارشنبه

پیشنهاد برای جنبش سبز : تحریم جوکهایی که به قومیتهای مختلف ایرانی یا شهروند هر شهری در آن توهین شده است.

بیاییم برای تحکیم پیوند بین قومیتهای مختلف کشورمان هرگونه جوک ، پیام کوتاه یا حکایتی که در آن به قومی از اقوام ایرانی یا شهروند هر شهری از ایران توهین شده را تحریم کنیم . .

۱۳۸۸ مهر ۲۷, دوشنبه

اظهارات کنت دو گوبینو فرانسوی راجع به ایرانیان

هجومهایی که به سرزمین ایران شده و پیروزیهایی که ملل و اقوام خارجی در این کشور بدست آورده، همواره با ناکامی روبرو شده است ، زیرا فاتحین خارجی در این سرزمین خیلی زود نیروی خود را از دست می دهند و نابود می شوند ، بدون اینکه بتوانند به شخصیت و آزادی معنوی ایرانیان آسیبی وارد سازند . ممکن است ایران را تجزیه کنند یا قطعاتی را از پیکرش جدا سازند . ممکن است حتی نام آنرا از آن بگیرند ، ولی ایران همیشه ایران باقی خواهد ماند ، زیرا که اصولاً این ملت نمی تواند بمیرد ، من هر زمان که به این ملت می اندیشم به فکر آن سنگ خارایی ی افتم که امواج دریا آنرا به هر سو می غلتانند و به آن ضربت می زنند و سرانجام به گوشه و کنار ساحلش می افکنند ، تا باد و باران و آفتاب و همه نیروهای خود را برای درهم شکستن آن بکار ببرند ، اما با این همه سنگ خارا همچنان که در اصل وجود داشته باقی می ماند و گذشت زمان و شدت عناصری که به آن حمله ور می شوند در نابودی آن اثری نخواهند داشت .

منبع : کتاب کوروش بزرگ و محمد بن عبدالله نوشته دکتر مسعود انصاری چاپ ششم صفحات 301 و 302

پیشنهاد برای 13 آبان : حمایت از قومیتهای مختلف ایرانی

جنبش سبز می تواند برای در حمایت از حقوق پایمال شده بخش عظیمی از ایرانیان که به عنوان اقلیتهای قومی و مذهبی بسیاری از حقوقشان نادیده گرفته شده است شعارهایی سرداده یا حداقل با حمل پلاکارد یا پوسترهایی با مضمون حق تحصیل هر ایرانی به زبان مادری یا برابری مذهبی برای همه ایرانیان اعم از ترک ، بلوچ ، کرد ، ترکمن و ... حمایت و توجه خود را به این گروهها ابراز دارند .

۱۳۸۸ مهر ۲۲, چهارشنبه

موارد مصرف جدید فرضیه نسبیت انیشتین به روایت مهندس مهدی بازرگان

می توانيم با استفاده از فرضيۀ جديد عالمگير نسبيت انيشتن، قرآن را در بعضی آيات ارتحال دنيا با آخرت، رسيدن ساعت در تمثيل و توصيف های خدا و همچنين در پاره ای از پديده های غامض، بهتر بفهميم. کامپوتر به امداد ما آمده، با کشف رمزی از مفاتيح سوره ها، دست نخوردگی يا اصالت و حفاظت قرآن را اثبات می کند و معجزات عددی آن را که يکی و دو تا و ده تا هم نيست ظاهر می سازد .

مهدی بازرگان : انسان بینی قرآن انتشارات قلم 1364 صفحه 40 .

۱۳۸۸ مهر ۱۶, پنجشنبه

چهار آیه قرآن در خصوص شراب ...

در زیر 4 آیه قرآن به ترتیب سوره های قرآن در خصوص شراب آورده شده است با این اوصاف چرا شراب اینقدر در جوامع اسلامی گناه محسوب میشود نمی دانم !
از تو دربارۀ شراب و قمار می پرسند؛ بگو در آن ها گناهی بزرگ و نيز سودهائی برای مردم هست، ولی گناه آن ها بر سودشان می چربد سورۀ بقره، آيۀ ٢١٩
ای مؤمنان در حال مستی به نماز نزديک نشويد، تا زمانی که بدانيد چه می گوئيد . سورۀ النساء، آيۀ ۴٣
ای مؤمنان شراب و قمار و انصاب و ازلام از اعمال پليد شيطان است، از آن پرهيز کنيد باشد که رستگار شويد سورۀ مائده آيۀ ٩٠
و از ميوه های درختان خرما و انگور هم شراب مستی آور و هم خوراک نيکو به دست می آوريد؛ بيگمان در اين امر برای خردورزان مايه عبرتی است . سورۀ نحل، آيۀ ۶٧
منبع : قرآن ترجمه بهاء الدین خرمشاهی

چرا شراب در زمین حرام و در بهشت حلال است ؟

چون اکثريت بدند، شراب را بر همه حرام کرده اند. ولی در بهشت چون همه خوبند، ديگر باده خوری اشکالی ندارد
عبدالکريم سروش، آئين شهرياری و دينداری ، ص 66

۱۳۸۸ مهر ۱۴, سه‌شنبه

پیشنهاد به محسن سازگارا : تاریخ اسلام را بیشتر مطالعه کنید ....


با توجه به اظهار نظرهای آقای محسن سازگارا در برنامه های صدای امریکا و با در نظر گرفتن اینکه ایشان یکی از شخصیتهای تاثیر گذار جنبش سبز می باشند ولی اظهار نظرهایشان در مورد دین اسلام با واقعیات تاریخی همخوانی ندارد و به دلیل همین بی اطلاعی احتمالاً ایشان نمی دانند برای تک تک جنایات جمهوری اسلامی از قبیل شکنجه ، تجاوز ، ترور و ... الگوهایی در خود قرآن و اعمال محمد بن عبدالله وجود دارد که کلیه فتواهای آقایانی مثل مصباح یزدی و خمینی بر اساس همین اعمال تاریخی قابل دفاع است و هیچ مورد غیر اسلامی در آنها مشاهده نمی شود به عبارت دیگر اشخاصی مانند سازگارا به دلیل طینت پاک و انسانی خود بدون مطالعه دقیق تاریخ و حتی خود قرآن ، پیغمبر اسلام و دیگر اصحابشان را به عنوان انسانهای پاک و منزه در ذهن خود متصور هستند و دلیل اظهار نظرهای مکرر سازگارا با این مضمون که مثلاً این اعمال جمهوری اسلامی با صدر اسلام مغایرت دارد همین است . این امر برای یک فرد نخبه سیاسی مانند سازگارا اشکال بسیار بزرگی است آنهم در جامعه ایران که درگیر استبداد دینی می باشد . ضمن اینکه انتظاری نیست محسن سازگارا به روشنگری در خصوص جنایات اسلام مبادرت کند ولی حداقل برای خودشان باید موضوع روشن باشد که سابقه تاریخی این اعمال چیست و زمانی که متوجه شدند قطعاً دید باز تری در این مورد خواهند داشت و دست کم دیگر سنگ اسلام را به سینه نخواهند زد و هرجا سخن از اسلام شد سکوت خواهند کرد .

۱۳۸۸ مهر ۴, شنبه

خاتمی که احمدی نژاد را به ایرانیان قالب کرد چرا اکنون اینقدر ساکت است ؟

در انتخابات ریاست جمهوری سال 84 و در دور اول رای های احمدی نژاد در ساعت 5 صبح به یکباره حدود 700 هزار جهش پیدا کرد و البته این اضافه شدن رای واقعی نبود که نشانه آن هم اینست که بر خلاف همیشه که وزارت کشور آمار جدید را اعلام میکرد اینبار شورای نگهبان آمار را اعلام کرد و در حقیقت با اینکار شورای نگهبان وزارت کشور خاتمی را در عمل انجام شده قرار داد و طوری که به خاطر دارم خاتمی بلافاصله به وزارت کشور میرود ولی وزارت کشور بعد از دو ساعت تاخیر نتایج شورای نگهبان را تایید میکند .
همچنین دلیل دلخوری کروبی از اصلاح طلبان در سالهای بعد به همین خاطر بوده است که اینرا در مصاحبه با هفته نامه توقیف شده شهروند و در پاسخ به سوالی که دلایل سکوتش را پرسیده بود اینگونه بیان کرد که اگر چیزی میگفتم مانند تف سربالا بود .
حال سوال اصلی من اینجاست که آقای خاتمی که احمدی نژاد را با سکوت همیشگی خود و کوتاه آمدنهای همیشگیش در برابر جناح مقابل به ایرانیان قالب کرد و در حقیقت یکی از مسببان اصلی وقایع 4 سال اخیر بعد از خامنه ای و احمدی نژاد می باشد چرا اکنون اینقدر ساکت است ؟ آیا او سزاوار لقب بی غیرترین سیاستمدار تاریخ ایران نیست ؟

۱۳۸۸ شهریور ۲۳, دوشنبه

حادثه در سایت پتروشیمی فجر ماهشهر


در مورخ 10/06/88 در سایت پتروشیمی فجر 2 واقع در ماهشهر یکی از پرسنل شرکت خرد که در حال تحکیم پیچهای یک فلنج لوله در حال تست فشار بوده اما پیچها به علت مستهلک بودن و فشار زیاد شکسته شده وفرد مذکور دچار حادثه دلخراش میشود و در دم جان میدهد و همانگونه که در عکس مشاهده میشود در اثر شدت حادثه تمام استخوانهای فرد مذکور دچار شکستگی شده است .

۱۳۸۸ شهریور ۱۱, چهارشنبه

توصیف فردوسی از اعراب مهاجم به ایران

در زیر توصیف فردوسی پاکزاد را از اعراب حمله کننده به ایران می خوانید که در بخش نامه یزدگرد به فرماندار توس آورده شده است ، به ابیات خوب دقت کنید و ببینید زبان فردوسی چقدر تند و زهر آگین است و چه نفرتی از مسلمانان در آن موج میزند و آنان را سوسمار خوار و اهریمن چهره می خواند.
از این مار خوار اهرمن چهرگان
زدانایی و شرم بی بهرگان
نه گنج و نه نام و نه تخت و نژاد
همی داد خواهند گیتی به باد
بسی گنج و گوهر پراکنده شد
بسی سر بخاک اندر آگنده شد
چنین گشت پرگار چرخ بلند
که آید بدین پادشاهی گزند
از این زاغ ساران بی آب و رنگ
نه هوش و نه دانش نه نام و نه ننگ
که نوشین روان دیده بود این به خواب
کزین تخت بپراگند رنگ و آب
چنان دید کز تازیان صد هزار
هیونان مست و گسسته مهار
گذر یافتندی به اروند رود
نماندی بر این بوم و بر تار و پود
به ایران و بابل نه کشت و درود
بچرخ زحل بر شدی تیره دود
هم آتش بمردی به آتشکده
شدی تیره نوروز و جشن سده
کنون خواب را پاسخ آمد پدید
ز ما بخت گردن بخواهدکشید
شود خوار هر کس که هست ارجمند
فرومایه را بخت گردد بلند
پراگنده گردد بدی در جهان
گزند آشکارا و خوبی نهان
بهر کشوری در ستمگاره یی
پدید آید و زشت پتیاره یی
نشان شب تیره آمد پدید
همی روشنایی بخواهد پرید

۱۳۸۸ شهریور ۸, یکشنبه

در یک ایران دموکراتیک ( احتمالاً بعد از آخوندها ) قصد دارم یک روسپی خانه راه اندازی کنم که مردان کارمند باشند و زنان مشتری.

همیشه زمانیکه یک پیر دختر را میبینم تا چند روز افسرده و ناراحت هستم که چرا باید یک انسان به خاطر شرایط اجتماعی و افکار پوسیده مردم اطراف و شاید خودش از لذات جنسی محروم شود ؟ این مساله به همین جا ختم نمی شود و تمام گروههایی که ادامه مطلب می آیند بالقوه دچار مشکل هستند : بسیاری زنان مطلقه وجود دارند که یا قصد ازدواج مجدد ندارند یا شوهر پیدا نمی کنند ، بسیاری دختران جوان وجود دارند که نمی توانند دوست پسر پیدا کنند و همچنین بسیار دختران و زنان هم هستند که با یک شریک جنسی ارضا نمی شوند و شاید دخترانی که اصلاً قصد ازدواج ندارند و بالاتر از آن وقت و حوصله دوست پسر داشتن را ندارند حتی بسیار بسیار زنان پیری که نیاز جنسی دارند اما به دلیل کهولت سن از این لذت محرومند و همانطور که می دانیم در اکثر فرهنگها راجع به این میل شدید پیر زنان لطیفه های بسیار نیز گفته شده که نشان دهنده یک آسیب اجتماعی است و جامعه ای که میخواهد سالم و پویا باشد اگر برای دردهای اجتماعی خود چاره جویی نکند راه به جایی نخواهد برد و این آسیبها جامعه را از درون نابود خواهند کرد ، خلاصه اینکه چرا باید زنی یا دختری در یک جامعه آزاد وجود داشته باشد از این موضوع رنج بکشد .
البته درک موضوعات گفته شده در بالا نیازمند فکر بازی است که برای دختران ، خواهران و مادران خود ( و کلاً زنان جامعه ) یک هویت و شخصیت مستقل قائل باشیم و حق انتخاب چگونگی زندگی کردن را به خود آنها واگذاریم و نه به عنوان پدر ، برادر ، پسر آنان را ناموس خود پنداشته و به این بهانه حق آزاد زندگی کردن را از آنان سلب کنیم و بدانیم مساله روسپی بودن با دوست پسر یا پارتنر داشتن از زمین تا آسمان فرق میکند و تعریف کلی و جهانی روسپی این است : کسی که از راه در اختیار گذاشتن بدن خود برای دیگران کسب درآمد میکند .
در زمان قبل از انقلاب که مردم آرادی اجتماعی بیشتری داشتند در شهرهای بزرگ ایران روسپی خانه هایی وجود داشتند و مردان و پسرانی که نیاز داشتند به این مکانها میرفتند اما چرا نباید برای زنان نیز یک همچین جایی وجود داشته باشد که در آن مردان و پسران با دریافت پول بدن خود را در اختیار زنان و دخترانی که خواهان بودند قرار بدهند ؟ قطعاً و یقیناً طرح چنین موضوعی در جامعه کنونی ایران بسیار عجیب و ترسناک می نماید اما اگر معتقد به برابری زنها و مردها در حقوق اجتماعی باشیم نمیبایست به رگ غیرتمان بر بخورد و با تعصب برخورد کنیم چون به هر حال زنان و دخترانی که در پاراگراف اول برشمردم در تمام جوامع وجود دارند و دارای حق زندگی هستند و اگر صدا و خواسته دل آنها آنقدر بلند نیست که شنیده شود دلیل بر نبود این خواست و میل نیست بنابراین خود من به عنوان یکی از شهروندان ایرانی بعد از رهایی ایران از چنگال حکومت دیکتاتوری آخوندی قطعاً برای رفع این معضل اجتماعی اقدام عملی خواهم کرد و با تاسیس مکانی که کارمندان آن مردان باشند بخشی از این آزادی و حق انتخاب را به زنان و دختران جامعه ( حداقل در شهرهای بزرگ ) باز خواهم گرداند و بیشتر به زنان آزادیخواه توصیه میکنم که آنان پیش قدم تاسیس چنین مکانی شوند چراکه حتماً زنان برای احقاق حق خود بسیار ارجح تر از مردان هستند . به امید ایران آزاد و دموکراتیک .

۱۳۸۸ شهریور ۳, سه‌شنبه

تفنگ بیهوش کننده



این مطلب را یکی از دوستان به نام نادر شاهین برای انتشار به من داده است که در زیر می آید
جنبش سبز ایران یک جنبش مسالمت آمیز است ولی لباس شخصی های جنایتکار اکثراً آنرا به صحنه ضرب و شتم جوانان ، زنان و حتی افراد سالخورده تبدیل کرده اند لذا برای دفاع شخصی ما نیز باید بفکر چاره باشیم . یک وسیله دفاع شخصی تفنگ بیهوش کننده است و این وسیله با تولید یک ولتاژ بالا مثلاً حدود دو هزار ولت باعث بیهوشی انسان یا حیوانات دیگر میشود . این ولتاژ بالا اگرچه باعث مرگ نمی شود ولی دستگاه تعادل و تفکر را برای مدتی متلاشی میکند .
اگرچه از این تفنگ بیهوشی بیشتر پلیس استفاده میکند ولی خیلی از افراد آنرا برای دفاع شخصی و در موقعی که مورد حمله افراد جنایتکار قرار میگیرند استفاده می نمایند . ( در فیلمهای هالیوودی زیاد از این صحنه ها دیدیم )
تفنگ بیهوش کننده یک وسیله ساده الکترونیکی است که آنرا با هزینه کم ( حدود چند هزار تومان ) میتوانیم شخصاً درست کنیم.
توجه داشته باشید که این تفنگ سبب مرگ نمی شود و فقط شخص مهاجم را بیهوش می نماید .
برای تهیه این تفنگ به یک باطری 9 ولتی و یک ترانسفورماتور کوچک که بتواند ولتاژ را مجدداً چند هزار ولت بالا ببرد نیازمندیم همچنین به یک خازن نیز احتیاج داریم که ولتاژ را در خود ذخیره کرده و بعداً بسرعت آنرا در بدن شخص مهاجم تخلیه نماید ، این تفنگ دارای دو الکترود است که وقتی این دوسر به بدن شخصی متصل می شود ( یا حتی بدون تماس نزدیک میشود ) شارژ الکتریکی را در بدن تخلیه کرده و شخص را بیهوش میکند.
در عکسهای زیر 5 روش برای ساختن این وسیله مفید آورده شده است ، لطفاً برای ساختن تفنگ بیهوش کننده از یکی از 5 مدار زیر استفاده نمایید .
برای بارگذاری روشهای دیگر و با کیفیت بالاتر تصویر ( گنجانده شده در یک فایل word ) به این لینک بروید


۱۳۸۸ مرداد ۳۱, شنبه

درخواست امضای پتیشن پدید آورندگان نرم افزارهای فیلتر شکن Freegate و UltraSurf بی جواب مانده است .

در حدود دو ماه پیش و با اوج گیری خبرسانی از طریق اینترنت که با فیلتر شدید از سوی جمهوری اسلامی مواجه بود و هست استفاده از نرم افزارهای فیلتر شکن Freegate و UltraSurf از سوی ایرانیان داخل کشور به اوج خود رسید و در مواقعی استفاده از این دو نرم افزار بسیار مفید و رایگان به دلیل ترافیک زیاد با مشکل مواجه شد ، و از آنجاییکه بنیاد سازنده و حمایت کننده این دو نرم افزار موسوم به Global Internet Freedom Consortium (GIF) یک بنیاد غیر انتفاعی می باشد برای جلب حمایت دولتمردان به اهمیت آزادی اینترنت برای کاربران کشورهایی مانند ایران و چین در سایت خود به آدرس http://www.ultrareach.net/search_iran.htm یک پتیشن گذاشته اند و از کاربران ایرانی خود درخواست امضای پتیشن را داشته اند که بعد از حدود دو ماه کل امضاها به حدود 6200 رسیده است و به نظر من این تعداد امضا با تعداد کاربران این دو نرم افزار اختلاف فاحشی دارد لذا با توجه به اهمیت موضوع از کاربران بالاترین چه داخل و چه خارج کشور درخواست میکنم برای نشان دادن قدرت سایبری ایرانیان به آدرس http://www.ultrareach.net/search_iran.htm رفته و با افزایش تعداد امضاها از مدیران این سایت تشکر کنیم .

۱۳۸۸ مرداد ۳۰, جمعه

ستونهای ایران امروز ( قسمت دوم شاه اسماعیل صفوی )

در مقاله قبل به بررسی نقش فردوسی در حفظ زبان فارسی پرداختم و در این مقاله قصد دارم به نقش شاه اسماعیل صفوی در حفظ و یکپارچگی سرزمین ایران اشاره کنم .
در زمانی که شاه اسماعیل در ایران به قدرت رسید بیش از 8 قرن از حمله خانمانسوز اعراب به ایران گذشته بود و نه تنها اثری از حاکمیت ملی وجود نداشت بلکه طی این قرنها کشور واحدی بنام ایران وجود خارجی نداشت و مردم به کلی کشور ایران و اساطیر ایرانی را از یاد برده بودند که نشان آنرا می توان در ادبیات حافظ ، سعدی و مولوی دید که در مجموع آثار این سه تن ( شاید بیش از 100 هزار بیت شعر ) حتی 10 بار اسم ایران آورده نشده است و قهرمانان تمام حکایات و داستانهای سعدی و مولوی مربوط به مسائل قرآنی و دینی هستند ، خلاصه اینکه در آن هنگام نام ایران بیشتر یک موضوع اساطیری در ذهن مردم آنزمان که در کتابهایی مانند شاهنامه از آن نام برده شده است وجود داشت تا اینکه نام کشوری باشد که در آن زندگی میکنند . در این شرایط بود که شاه اسماعیل ایرانیان را زیر یک پرچم متحد کرد و در واقع ایران را به عنوان یک واحد سیاسی مستقل پس از اسلام بعد از حدود ۸۰۰ سال، تأسیس و تثبیت کرد و تقریباً به مرزهای زمان ساسانیان رساند ، اما شاه اسماعیل چگونه موفق به انجام اینکار شد ؟ و مهم تر اینکه اگر شاه اسماعیل وجود نمی داشت چه اتفاقاتی برای این سرزمین پیش می آمد ؟
شاه اسماعیل برای یکپارچه سازی ایران و حفظ کشور از تهاجم بیگانگان از دو حربه استفاده کرد نخست نام ایران و زنده کردن اساطیر ایرانی و بسط و گسترش شاهنامه خوانی و بازسازی حافظه تاریخی ملت در خصوص افتخارات گذشته ایرانیان و دوم استفاده از مذهب شیعه که البته دقیقاً مشخص نیست گسترش شیعه آیا از روی تعصب دینی بوده است یا یک حرکت سیاسی برای تقابل با امپراطوری عثمانی که مذهب سنی را ترویج میکرد و یکی از دلایل مقاومت ایرانیان در برابر عثمانی همین جنگ مذهبی بوده است ، البته شاه اسماعیل با زور شمشیر ایرانیان سنی مذهب را شیعه کرد و صد البته اینکار بسیار جنایتکارانه بوده و نمی بایست انجام میگرفت اما ترویج رسوم عزاداری عاشورا ، قمه زنی ، سینه زنی و زنجیر زنی که اینهم به تقلید از مراسم باستانی سوگ سیاوش بوده است یک حرکت سیاسی و بیشتر برای آماده کردن مردان برای جنگ و ریختن ترسشان از خونریزی بوده است تا در میادین جنگی در مقابل دشمن ترس بخود راه ندهند و باور کنید برای مقاومت در برابر ابرقدرتی مثل عثمانی آنزمان توسل به این کارها لازم بوده است زیرا ارتش عثمانی آنزمان خصوصاً سپاه موسوم به ینی چری که سربازان آن بیش از 15 سال برای شرکت در جنگها آموزش میدیدند آنقدر ورزیده و ترسناک بودند که در جنگ با اروپاییان بارها شده بود که ارتشهای اروپایی با دیدن این سربازان بدون جنگ تسلیم شده بودند و با وجود همین ارتش بود که عثمانی ها تا آستانه قلب اروپا ( وین ) پیشرفته بودند .
حال به این نکته بپردازیم که اگر شاه اسماعیل وجود نمی داشت چه اتفاقاتی برای این سرزمین بوجود می آمد ؟
همانگونه که اشاره کردم در ایران آن روزگاران در همسایگی یک ابر قدرت به نام عثمانی بود و فرض کنیم شاه اسماعیلی وجود نمی داشت آیا به نظر شما اتفاقات زمان حمله اعراب تکرار نمی شد و ایرانیان چند صد سال برده عثمانی ها نمی شدند ؟ آیا مانند زمان حمله مغولها به ایران نمیشد که طبق روایات معتبر در نیشابور هفتصد هزار ایرانی را گردن زدند و کل خاک ایران را ضمیمه متصرفات خود کردند ؟ یا مانند زمان حمله تیمور لنگ بازهم شکست نمی خوردیم ؟ به نظر من ایران که بعد از اسلام مرتب مورد حمله و هجوم بود اگر به عثمانی ها نیز بازی را میباخت دیگر به هیچ وجه توانایی بلند شدن و بازساری خود را نداشت .... همچنین حدود سه قرن بعد در زمان فتحعلیشاه قاجار نیز ایران یکبار دیگر طعم همسایگی با یک ابرقدرت دیگر به نام روسیه را چشیده است و ایران نه تنها نتوانست در برابر حمله روسها مقاومت کند بلکه حدود ششصد هزار کیلومتر مربع از خاک پاک خود را نیز از دست داد و اگر روسها اراده میکردند براحتی تا خلیج فارس را نیز میگرفتند اما از شانس خوب ما درگیر جنگ با اروپاییان ( فرانسه ی ناپلئون و بعدها انگلیس و آلمان ) شدند و فرصت تسخیر ایران را نداشتند و این از خوش شانسی ما بوده است .... در زمان جنگ جهانی دوم نیز ارتش ایران بیشتر از 2 ساعت نتوانست در برابر متفقین قاومت کند و تهران تسخیر شد .
تمامی مثالهای بالا را آوردم برای اینکه ارزش مقاومت شاه اسماعیل در برابر یک ابر قدرت بیشتر مشخص شود و تفکر بیشتر در خصوص عواقب تسخیر ایران بدست امپراطوری عثمانی را به خواننده واگذار میکنم.
خلاصه کلام اینکه اگر شاه اسماعیل وجود نداشت اولاً سرزمینی به نام ایران دوباره در تاریخ بوجود نمی آمد و دوماً همین ایران ضعیف و نزار کنونی ( و شاید زبان فارسی ) نیز وجود نمی داشت و امیدوارم در یک ایران دموراتیک و آزاد از این قهرمان ملی ( به نظر بنده ) تقدیر و تشکر شود و البته جنایات او نیز در جای خود نقد شود.

۱۳۸۸ مرداد ۲۸, چهارشنبه

در پس ذهن رضا پهلوی چه میگذرد ( آیا او ولادمیر پوتین ایران میشود ؟ در برابر یک رییس جمهور تمامیت خواه چه کنیم )

طی دو ماه گذشته آنچنان پایه های رژیم آخوندی به لرزه درآمده که همگان معتقدند شمارش معکوس برای سقوط رژیم آغاز شده است از این رو ضمن لزوم ادامه مبارزات مردمی نیاز به بحث و بررسی درباره آینده سیاسی ایران دوچندان میشود تا اینکه مانند 30 سال پیش تلاشها و خون مردمان آزادیخواه با دزدیده شدن ثمره مبارزاتشان توسط یک آخوند هدر نرود و این دور باطل غم انگیز و 100 ساله مبارزات آزادیخواهانه به پایان برسد و دزیده شدن ثمره مبارزات ضد استبدادی در آینده نیز دور از ذهن نیست به دلیل اینکه در ایران نهاد های اجتماعی مانند احزاب ، سندیکاها ، انتخابات شهرداری ها ، فدرالیسم اقتصادی و سیاسی و بسیاری دیگر از ملزومات و پایه های یک جامعه دموکراتیک وجود ندارد.
در این میان بررسی شخصیتهای سیاسی که پتانسیل تبدیل شدن به یک دیکتاتور جدید را دارند امری واجب است و رضا پهلوی قطعاً شخصی است که سودای قدرت در او بخوبی مشاهد میشود البته این شخص قطعاً از پدر خود هوشیار است و به نظر من به هیچ وجه آنقدر خام نیست که بخواهد ادعای پادشاهی کند ولی قطعاً به شرکت در یک مبارزه دمکراتیک برای ریاست جمهوری ایران فکر میکند ( که البته حق قانونی ایشان است ) و با توجه به مختصات جامعه ایرانی که به دلیل استبداد و فقر خصوصاً در شهرهای کوچک و روستاها بسیار عوامانه فکر و عمل میکنند احتمال پیروزی بسیار بالایی نیز دارد زیرا جنایات حکومت آخوندی آنقدر زیاد بوده است که اولاً عوام بکلی جنایات رضا شاه و محمد رضا شاه را از یاد برده اند و ثانیاً اشتباهات اقتصادی آخوندها آنقدر برای ایران فاجعه بار بوده است که مانع تحلیل درست سیاستهای غلط اقتصادی محمد رضا شاه شده است .
با توجه به اینکه رضا پهلوی در جامعه امریکا بزرگ شده است از تمام مزایای اقتصاد آزاد با اطلاع است و قطعاً با آزادی بیان راحتتر از پدرش کنار خواهد آمد و با توجه به پتانسیلهای اقتصادی بسیار خارق العاده ایران ( نفت ، گاز ، توریسم ، حمل و نقل و ... ) هر رئیس جمهوری ( از جمله رضا پهلوی ) که بفکر پیشرفت و آبادانی کشور باشد می تواند در مدت زمان کوتاهی انقلابی در زندگی اقتصادی مردمش ایجاد کند و برای خود محبوبیتی دست نیافتی در توده مردم بوجود آورد دقیقاً همان کاری که ولادمیر پوتین در روسیه کرده است در روسیه کنونی دموکراسی فدای پیشرفت اقتصادی شده است و پوتین هر صدای مخالفی را در نطفه خفه میکند و روسها غافل از اینند که این پیشرفت دیری نخواهد پایید و فساد ناشی از استبداد بلای جان اقتصاد رقابتی خواهد شد زیرا تا یک اقتصاد کاملاً رقابتی نباشد به نهایت توان پیشرفت خود نخواهد رسید .
البته در ایران آزادی های اولیه اجتماعی ( آزادی حجاب ، موسیقی ، فیلم ، کاباره ها و .... ) نیز تا مدتی مردم را سرگرم خواهد کرد و این امر فرصت کافی برای رضا پهلوی ( یا هر اولین رئیس جمهوری بعد از دولت انتقالی ) به منظور تثبیت قدرت خود بوجود خواهد آورد و دقیقاً اینجا همان جایی است که باید برای دوباره از دست رفتن آزادی و قربانی شدن دموکراسی ترسید در افغانستان نیز اتفاق مشابهی در حال رخ دادن است و حامد کرزی به هیچ وجه خیال کنار رفتن از صندلی قدرت را ندارد .
در صورتی که در فردای رفتن آخوندها از ایران و پس از اتمام دوره انتقالی تا برگزاری انتخابات ریاست جمهوری رضا پهلوی ( یا هر فرد دیگری ) در یک انتخابات رئیس جمهور ایران شد و این اتفاق نامبارک افتاد ( هرچند رضا پهلوی اگر خوی دیکتاتوری نداشته باشد برای ریاست جمهوری ایران خوب است اما افراد بهتر از او هم هستند ) روشنفکران می بایست از همان روز اول در برابر کوچکترین تعدی به حریم آزادی واکنش شدید نشان دهند ( حتی در صورت مخالفت توده های مردم عامی طرفدار دولت ) و فعالان سیاسی برای تمرکز زدایی اقتصادی و سیاسی از مرکز تلاش کنند ( مانند تمام کشورهای پیشرفته دنیا ) ، برای برگذاری انتخابات شهرداریها پافشاری شود تا اینکه جامعه فرصت بوجود آوردن نهادهای نگهبان آزادی خود را مانند سندیکاهای قوی ، انتخابات مستقل و تضمین شده ، احزاب آزاد ، روزنامه های قوی ، رادیو و تلویزیونهای خصوصی و ... را داشته باشد خلاصه مطلب اینکه کار اصلی جامعه ایرانی پس از سرنگونی آخوندها شروع میشود و ایندفعه اگر شکست بخوریم معلوم نیست چند نسل باید بگذرد که این جامعه توان مبارزه مجدد و بیرون کردن دوباره استبدادیون را دوباره پیدا کند .

۱۳۸۸ مرداد ۷, چهارشنبه

ستونهای ایران امروز ( قسمت اول فردوسی )

هر کسی در زندگیش اشخاصی را به عنوان قهرمانان خود مد نظر دارد که اکثر ما آرزو داریم مانند آنها باشیم این قهرمانان می توانند سیاستمدار ، سرداران جنگی ، دانشمندان ، هنرمندان و ... باشند برخی از معروفترین این شخصیتها اینها هستند کوروش کبیر ، اسکندر مقدونی ، ژولیوس سزار ، ناپلئون ، نیوتن ، انیشتین ، عیسی مسیح ، کنفوسیوس ، لئوناردو داوینچی ، میکل آنژ ، موتزارت ، بتهوون ، الکساندر دوما ، هومر ، فردوسی ، خیام ، حافظ و بسیاری مشاهیر دیگر و با توجه شخصیت خود فرد و دغدغه های ذهنیش یک یا چند نفر از این مشاهیر در ذهن او جایگاه ویژه ای پیدا میکند .
برای من این این قهرمانان یکی فردوسی و دیگری شاه اسماعیل صفوی می باشد ولی چرا و به چه دلیل ؟
مهمترین دغدغه ذهنی من ایران میباشد و اما کشور ایران شامل چه چیزهایی میشود ؟ پاسخ من این است : اول تمامیت ارضی ، دوم زبان فارسی و سوم مردم ایران ( با تمام تنوع فرهنگیشان ) . و به نظرم هرکدام از این سه فاکتور نباشند نمیتوان گفت کشور ایران وجود دارد .
فردوسی توسی در قرن چهارم هجری که مردم ایران زیر بار حمله وحشیانه مسلمانان پس از 400 سال در حال فراموشی کامل گذشته پر افتخار خود بود با سرودن شاهنامه زبان فارسی را طوری تقویت کرد که اکنون نیز که در دوران ضعیفی از تاریخ ایران زمین بسر میبریم می تواند دوباره باعث نجات زبان فارسی از تخریبهایی باشد که رژیم آخوندی به آن تحمیل کرده است . اهمیت زبان فارسی در آنجاست که حفظ این زبان در قرون اولیه اسلام یک ابزار پر قدرت در مبارزه منفی با مسلمانان نیمه وحشی آن زمان از طرف اجداد هوشمند ما بوده است و ایران تنها کشوری بوده که زبان قبل از اسلام خود را حفظ کرد و در حقیقت مانند ساکنین عراق ، سوریه ، مصر ، لبنان ، مراکش ، الجزایر و ... عرب نشد و یکی از دلایل دشمنی و کینه کشورهای عربی کنونی نسبت به ایرانیان همین موضوع است .
موضوع جالب تر اینجاست که خود فردوسی از بزرگی و عظمت کار خود آگاه بوده و به هیچ وجه تواضع و فروتنی از خود نشان نمی دهد و این امر را بوضوح در منظومه
بسی رنج بردم در این سال سی
عجم زنده کردم به این پارسی
پی افکندم از نظم کاخی بلند
که از باد و باران نیابد گزند
نشان داده است .
هوشمندی ایرانیان در سالهای اول حمله مسلمان واقعن قابل توجه و افتخار آمیز است که در عین اینکه مغلوب مسلمانان نیمه وحشی آن زمان شده بودند ولی به دلیل تمدن و فرهنگ بسیار غنی تر توانستند با فریب دادن مهاجمان هویت خود را حفظ کنند و نشانه این موضوع به غیر از زبان فارسی حفظ آثار باستانی ایران مثل تخت جمشید و .... از دست اعراب می باشد که با ترفند تغییر نام آنها به نام های مورد علاقه اعراب مثل قالیچه حضرت سلیمان و ... صورت گرفته است و این امر مستلزم یک خواست جمعی و مطالعه دقیق علایق اعراب و همچنین علاقه وافر ایرانیان به ایران آن زمان بوده است که توانستند اینگونه این آثار را حفظ کنند ، برای بهتر روشن شدن موضوع مثالی میزنم ، در دنیای آن زمان دو ابر قدرت وجود داشت یکی ایران و دیگری روم ، کشور عربستان کنونی و مردمانش آنقدر فقیر بودند که نه ایران و نه روم علاقه ایی به تصرف آنجا نداشتند اما همین اعراب بادیه نشین طی مدت زمان کوتاهی بر ایران و قسمتهایی از روم استیلا یافتند . حال دو کشور امریکا و چاد را درنظر بگیرید و فرض کنید همین فردا کشور چاد بر امریکا در جنگی غلبه کند ( هر چند محال است ولی تسخیر ایران به دست اعراب در آن زمان نیز همینقدر محال به نظر می رسید ) با توجه به اینکه سطح فرهنگ این دو بسیار با هم اختلاف دارد مطمئن هستم کشور چا توانایی استیلای فرهنگی به مردم امریکا را ندارد اما اگر این استیلا 400 سال طول بکشد نسلهای بعدی امریکاییان کم کم این مبارزه منفی و علاقه به کشور خود را به دلیل سرکوب وحشیانه و فقر ناشی از غارت اموال و ثمره کار روزانه شان از دست خواهند داد و مردم ایران زمان فردوسی دقیقن در چنین حالتی بودند که فردوسی ظهور کرد و با سراییدن شاهنامه مانع از فراموشی و مرگ زبان فارسی و ایران و ایرانی شد و وقتی به عظمت موضوع فکر میکنم به فردوسی بخاطر نداشتن تواضع حق میدهم زیرا که او یک تنه کشوری را نجات داد .
اما برای من در این زمینه شاه اسماعیل صفوی نیز جایگاه ویژه ای دارد و اگر میخواهید بدانید چرا فردا در مقاله بعدی به آن خواهم پرداخت .

۱۳۸۸ مرداد ۶, سه‌شنبه

از فلسفه چه آموختم

طی سالیان متمادی این را شنیده بودم که مطالعه فلسفه انسان را دچار پوچی می کند ، شنیده بودم که حافظ در دوران جوانی دراثر مطالعه فلسفه پوچگرا بوده است ، اشعار خیام را خوانده بودم از خودکشی بعضی از این حکما نیز خوانده بودم ، شنیده و خوانده بودم که فلاسفه و حکما برای این اصطلاحات فلسفی را وضع کرده اند که مردم عادی نتوانند به اسرار آن دست پیدا کنند چون اعتقاد داشتند این امر باعث گمراهی و از هم پاشیدن جامعه خواهد شد ، در ادبیات شرح حال امثال ابوسعید ابوالخیر ، بایزید بسطامی ، منصور حلاج و دیگران را خوانده بودم و می دانستم همه مدعی دستیابی به اسرار خاصی شده اند که از آن به عنوان راز مگو یاد میشود و میدانستم دستیابی به این راز مستلزم طی مراحل عرفانی - هفت شهر عشق - است و همچنین با توجه به نتیجه دیدار ابوسعید ابوالخیر و ابن سینا که هرکدام اینگونه گفته بودند ( ابوسعید : هرچه را او میداند ما میبینیم ، ابن سینا : هرچه را او میبیند ما میدانیم ) برای خودم نتیجه گرفته بودم که فلسفه و عرفان تقریباً دو راه با نتیجه یکسان می باشند اما همچنان فلسفه در هاله ای از ابهام برایم قرار داشت تا اینکه در دوران دبیرستان کتاب ملاصدرا نوشته هانری کوربن و ترجمه ذبیح الله منصوری را خواندم ( البته این کتاب تماماً نوشته های خود ذبیح الله منصوری است و نه هانری کوربن فرانسوی. در آینده نزدیک طی مقاله جداگانه ایی به بررسی آثار مرحوم ذبیح الله منصوری خواهم پرداخت ) .
با خواندن این کتاب فهمیدم راز مگو این است هیچ نشانه ایی از وجود خدا نمیتوان یافت و اصلن نمیدانیم خدا وجود دارد یا نه و در نتیجه : پیغمبران و کلیه ادیان هیچ موضوعیتی نداشته اند و حداکثر اگر بگوییم نیت سوء نداشته اند فرضیات خود را تحت عنوان دین گفته اند ، نمیتوان بهشت و جهنمی متصور بود ، راجع به سرنوشت انسان بعد از مرگ هیچ حرفی برای گفتن وجود ندارد و هیچ چیز قابل اثبات نیست ، هیچ هدفی برای زندگی نمیتوان فرض کرد و ...
و دلیل اینکه مرشدان طریقت این راز را اینگونه سخت به مریدان خود میگفته اند همین بوده که آنها امتحان راز نگهدار بودن خود را طی سالیان دراز طریقت پس داده باشند .
در مباحث فلسفی چیزی وجود ندارد که نتوان به زبان ساده و قابل فهم برای همه گفت و برای درز نکردن این راز بوده است که فلسفه اینهمه پیچیده گفته و نوشته شده تا عوام با خواندن آن یاغی نشوند و همچنان ترس از دین و آخرت با آنها باشد .
در این افکار بسر میبردم تا اینکه بطور اتفاقی کتاب دنیای سوفی نوشته یوستین گوردر و ترجمه حسن کامشاد به طور اتفاقی بدستم رسید و آنرا مطالعه کردم ، با خواندن این کتاب شیرین که بیشتر برای آشنایی بچه ها با فلسفه نوشته شده به تاریخ فلسفه آگاهی پیدا کردم و فهمیدم فلسفه پدر علم است به این صورت که همه چیز با طرح این سوالات ( معروف به سوالات کلاسیک فلسفی ) در یونان آغاز شده است : انسان چرا و چگونه آفریده شده است ؟ سرنوشت انسان چه خواهد بود ؟ ابتدای خلقت چه زمانی بوده است ؟ چه کسی جهان را خلق کرده است ( ماهیت خدا و هستی چیست ) ؟ و ... و با فکر کردن به این مسائل و طرح نظریات گوناگون مکاتب فلسفی یونان شکل گرفته است تا زمانی که عصر مسیحیت آغاز شده است و طرح مسائلی خارج از اعتقادات کلیسا جرم بشمار میرفته است و در این زمان گذر قافله فلسفه و علم به ممالک اسلامی ( بیشتر ایران ) رسیده است و کتابهای یونانیان به عربی ترجمه شده اند ، در این دوران هرچند اندیشه های عمیق فلسفی ظهور نکردند اما مکاتب ارسطو و افلاطون گسترش پیدا کردند و علوم ریاضایت ، منطق ، نجوم ، شیمی و پزشکی بسیار گسترش یافتند و قابل قیاس با علوم یونایان نیستند سپس با در گرفتن جنگهای صلیبی و شکست مسیحیان از مسلمانان ( که هنوز هم غربیان از این مساله ناراحتند و کینه به دل دارند ) و آشنا شدن آنان با کتب و علوم مسلمانان ( در واقع این علوم که اکنون باعث شرافت و افتخار اسلام است بیشتر از ایرانیان بوده است ) فهمیدند که بسیار عقب افتادند و سایر موضوعات نیز دست به دست هم داد تا اینکه عصر رنسانس آغاز شد و قدرت کلیسا رو به زوال رفت و اروپا از خواب هزار ساله بیدار شد و مغزهای بسیار مانند کوپرنیک ، کپلر ، گالیله ، داوینچی ، دکارت ،اسپینوزا ، کانت ، هیوم ، بیکن ، داروین ، نیوتون و .... بوجود آمدند و برآیند این افکار بود که انقلاب صنعتی را در اروپا رقم زد و پیبشرفتهای کنونی نیز دنباله همان دوران است .
اما در حال حاضر علم است که وظیفه رمز گشایی از جهان هستی و رازهای خلقت را بر دوش دارد و علم آنقدر در رشته های مختلف گسترش پیدا کرده که جمع آوری و توضیح آن در قالب یک مکتب کلی فلسفی امکان پذیر نمیباشد ولی سوالات اصلی هنوز همان سوالات زمان سقراط ، افلاطون و ارسطو هستند و هر روز افقهای جدیدی به روی بشر گشوده می شود و احتمالن تا پایان دنیا نیز این جستجو ادامه خواهد داشت ، اما به نظر می آید فلاسفه همچنان میتوانند برای بدست دادن پاسخ سوال هدف زندگی چیست تلاش کنند.
نتایج عملی مطالعه فلسفه برای من اینها بوده است :
- عدم اعتقاد به دین و دنیای پس از مرگ .
- عدم احساس گناه از بجا نیاوردن شعائر دینی .
- دانستن این نکته که روزی خواهم مرد و رقت قلب بیشتر و ستمگری کمتر در حق همنوعان .
- تلاش بیشتر برای انجام کاری که ارزش زندگی کردن را داشته باشد به عبارتی پیگیری آرزوی شخصی یا تعیین هدف برای زندگیم.
- حرص و آز کمتر در جمع آوری مال دنیا .
- داشتن نگرش علمی به پدیده های بشری از قبیل دین ، روانشناسی ، جامعه شناسی ، موضوعات جنسی و ...
- و ...

۱۳۸۸ مرداد ۵, دوشنبه

مسجد سلیمان کجاست ؟


مسجد سلیمان شهری است در میان کوه‌های زاگرس و در شمال شرقی استان خوزستان واقع شده است.
این شهر از شمال غرب به شهرستان شوشتر، از شمال تقریبأ به بخش لالی، از جنوب شرق به شهرستان ایذه، و از جنوب غرب به شهر اهواز ارتباط دارد. ساکنان این شهر را طوایف مختلفی از قوم بختیاری تشکیل می‌دهند ولی با کشف نفت در بیش از 100 سال پیش افراد دیگری از سایر مناطق بختياري و غیر بختیاری بمنظور کسب و کار به این شهر آمده و رفته رفته بصورت دایم در این شهر ساکن شدند.
برای اطلاعات بیشتر به صفحه مسجد سلیمان در ویکی پدیا مراجعه کنید.

اولین مطلب

چند سالی است که در برابر وسوسه وبلاگ نویس شدن مقاومت کرده ام زیرا که احساس میکردم مطلبی برای گفتن ندارم و اینکار فقط تلف کردن است و همچنین ترس از خوانده نشدن مطالب نیز یکی از موانع بود ، اما اکنون تردیدها را کنار گذاشته ام و قصد دارم به طور جدی دل مشغولی های خودم را بنویسم و این دغدغه ها شامل ایران و ایرانی از دید یک مسجد سلیمانی در ارتباط با سیاست ، جامعه ، اقتصاد ، روانشناسی ، دین و بطور کلی زندگی خواهند بود و تمام تلاشم این است که هفته ای دست کم 3 مطلب بنویسم ، تا چه پیش آید ...